میان ماه من تا ماه گردون...

به گزارش وبلاگ سکوت، دوم آوریل برابر با 13 فروردین، زادروز هانس کرستین اندرسن نویسنده دانمارکی است. همان که قصه های بسیار نوشته؛ داستان هایی که چند نسل آنها را خوانده و به خاطر سپرده اند. جوجه اردک زشت، دخترک کبریت فروش، لباس تازه پادشاه، پری دریایی کوچولو و ملکه من از جمله قصه های اندرسن است. بگذریم که مهم ترین جایزه کتاب کودک و نوجوان یا همان نوبل کوچک هم به نام این نویسنده بزرگ نامگذاری شده است.

میان ماه من تا ماه گردون...

تا به امروز نویسندگان و تصویرگرانی چون هوشنگ مرادی کرمانی، احمدرضا احمدی، محمدرضا یوسفی، فرهاد حسن زاده، جمشید خانیان، فرشید شفیعی، محمدعلی بنی اسدی، علیرضا گلدوزیان و پژمان رحیمی زاده نامزد دریافت جایزه هانس کرستین اندرسن شده اند؛ اما تنها و تنها فرشید شفیعی، تصویرگر عمو نوروز، پسرک چشم آبی و ماهی سیاه کوچولو توانسته این جایزه ارزشمند را به خود اختصاص دهد. با این وجود تصویرگران ما در این سال ها به مهم ترین جشنواره ها و نمایشگاه های دنیای راه یافته و جوایز بی شماری را از آن خود نموده اند؛ اما ادبیات ما نتوانسته آن گونه که باید و شاید در مجامع بین المللی بدرخشد. بعضی زبان فارسی و گستره محدود جغرافیایی آن در برابر زبان هایی

به باور ترهنده، یک زمان، هیچ کس کشور کره و نویسندگانش را نمی شناخت؛ اما کره ای ها آمدند و روی ادبیات کودک خود سرمایه گذاری کردند؛ به نمایشگاه های بین المللی رفتند؛ جایزه های مختلف تعریف کردند و خلاصه خود را سر زبان ها انداختند.

چون انگلیسی، اسپانیایی و فرانسوی را بهانه می نمایند و بعضی دیگر علت این مساله را در ناتوانی ادبیات تالیفی ما می جویند. در این میان هستند کسانی که به نقش سازمان ها و نهادهای مربوطه و کم کاری و عدم توجه شان اشاره می نمایند.

همزمان با روز دنیای کتاب کودک به گفت وگو با چند تن از اهالی فرهنگ پرداخته و راه های دنیای شدن ادبیات کودک و نوجوان را مورد آنالیز قرار داده ایم. آیا ادبیات کودک و نوجوان ما می تواند به بازارهای دنیای راه پیدا کند؟ آیا همت و اراده ای از سوی مسئولان و ناشران دولتی و خصوصی برای این کار وجود دارد؟

نیاز به یک مجله بین المللی برای معرفی ادبیات کودک

سحر ترهنده، مترجم و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان است. او دو دوره داور جایزه هانس کرستین اندرسن بوده است. ترهنده در پاسخ به این پرسش که چرا ادبیات کودک و نوجوان ما دنیای نشده آن هم در شرایطی که نویسندگانی چون هوشنگ مرادی کرمانی و فرهاد حسن زاده مورد تشویق هیئت داوران قرار گرفته و لوح تقدیر هم دریافت نموده اند، می گوید: ادبیات ما، چه از نظر محتوا چه تصویر، غنی تر از کشورهای همسایه، حتی آسیای میانه و آسیای دور است. اصلا به باور من نویسندگان ما، ظرفیت دنیای شدن دارند؛ اما چرا تا به امروز نتوانسته اند جوایز مختلف دنیای را به خود اختصاص دهند دلایل متعددی دارد که می توان به کاویدن هر کدام پرداخت.

مترجم کتاب ما اینطوری زندگی می کنیم!، شانس را یکی از عوامل موثر بر دریافت جایزه های دنیای می داند و می گوید: جایزه آلما، سالی یک بار برگزار می گردد و نویسنده ها و تصویرگران و مروجان کتاب در آن شرکت می نمایند. پس هر سال، نامزدهای بسیاری از سوی نهادهای مختلف معرفی می شوند و به رقابت با هم می پردازند. پس شانس برگزیده شدن از میان آن همه شرکت نماینده، خیلی

ترهنده: اصلا چند نشریه دیجیتال وجود دارد که برترین داستان های ما را ترجمه و معرفی نموده باشد؟

کم است. این مساله درمورد جایزه ای چون هانس کرستین اندرسن پررنگ تر است چون این جایزه هر دو سال یک بار برگزار و به مجموعه آثار یک نویسنده و یک تصویرگر تعلق می گیرد. پس مهم است داوران، افراد شرکت نماینده را بشناسند چون این شناخت، بدون شک بر داوری و انتخاب شان تاثیر می گذارد؛ از سوی دیگر مهم است بدانیم هر کدام از نامزدها با چه کسانی رقابت می نمایند.

به باور ترهنده، یک زمان، هیچ کس کشور کره و نویسندگانش را نمی شناخت اما کره ای ها آمدند و روی ادبیات کودک خود سرمایه گذاری کردند؛ به نمایشگاه های بین المللی رفتند؛ جایزه های مختلف تعریف کردند و خلاصه خود را سر زبان ها انداختند. او می گوید: شارجه هم با این که ادبیات و به طور ویژه، ادبیات کودک نداشت اما کار مشابهی انجام داد و جایزه بسیار گران کلمات را تعریف و خود را به دنیا معرفی کرد. از نویسنده های خودهم خواست تا در نمایشگاه های بزرگ بین المللی حاضر شوند و امکانات مالی و معنوی این حضور را فراهم آورد. ما در مقایسه با کشورهای دیگر چه نموده ایم؟ مایی که 100 سال است کتاب کودک، به معنای واقعی کلمه فراوری می کنیم اما چند کشور در دنیا، ایران و نویسنده های ایرانی را می شناسند؟!

مترجم داستان خرگوش کوچولو، ترجمه و معرفی درست نویسندگان ایرانی را یکی دیگر از راه های دنیای شدن می داند و معتقد است: باید بپذیریم زبان فارسی، محدوده جغرافیایی کوچک تری را دربرمی گیرد و کتاب های

به گفته ترهنده، نبود قانون حق امتیاز و شکل حضور ما در بازارهای بین المللی یکی دیگر از موانع ما در ارتباط با دنیای شدن است. راستش را بخواهید حضور ما در دنیا، از استانداردهای لازم بی بهره است.

ما به ترجمه و معرفی درست نیاز دارند و این در حالی است که ترجمه معکوس به هزینه بالایی نیاز دارد و از عهده چند نهاد چون شورای کتاب کودک و کانون پرورش فکری یا حتی بسیاری از ناشران خصوصی خارج است؛ حالا این پرسش پیش می آید که نهادهای دولتی مرتبط برای ترجمه و معرفی درست نویسندگان ایرانی چه نموده اند؟ اصلا چند نشریه دیجیتال وجود دارد که برترین داستان ها را ترجمه و معرفی نموده باشد؟ مگر نه این که خود ما مترجم ها برای انتخاب کارهای خوب و شناختن نویسنده های دیگر، در گام نخست به سایت های مختلف معرفی کتاب مراجعه می کنیم؟

به گفته ترهنده، نبود قانون حق امتیاز و شکل حضور ما در بازارهای بین المللی یکی دیگر از موانع ما در ارتباط با دنیای شدن است. او می گوید: راستش را بخواهید حضور ما در دنیا، از استانداردهای لازم بی بهره است. ما نمی توانیم همه درها را به روی خود ببندیم و جزیره ای رفتار کنیم. همان طور که نمی توانیم بگوییم ما هرجور دلمان بخواهد رفتار می کنیم اما دیگران باید با ما رفتار درستی داشته باشند و به ما احترام بگذارند.

مترجم کتاب هیولای رنگ ها با اشاره به محتوای بعضی داستان های ایرانی می گوید: جدای از نبود حمایت های دولتی و حق امتیاز و حضور استاندارد در مجامع بین المللی، بحث محتوا و درون مایه هم مهم است. در کشور ما برای نویسنده شدن، نه مدرسه ای وجود دارد و نه رشته دانشگاهی؛ به عبارتی نوشتن به حرفه آدم ها تبدیل نشده و بیشتر نویسندگان ما، خودآموخته و استعدادمحور هستند. از سوی دیگر بعضی نویسندگان، کودکی و نوجوانی خود را می نویسند و با بچه های امروز و فکر و زبان شان بیگانه اند. بگذریم که اندک نویسندگانی هم

نجف خانی: وقتی مخاطبان فارسی زبان از کتاب های تالیفی به ویژه در حوزه کودک، استقبال نمی نمایند، نباید انتظار داشته باشیم این کتاب ها ترجمه شوند و در کشورهای دیگر مخاطب پیدا نمایند؛ آن هم در شرایطی که یکی از ملاک های اصلی خرید حق امتیاز و انتشار کتاب در کشورهای دیگر، استقبال از یک اثر در کشور مبدا است.

هستند که فضای تصویری ایجاد می نمایند و کوتاه و خلاقه می نویسند.

ترهنده، دریافت جایزه را رسیدن به نوک قله می داند و معتقد است: اگرچه گرفتن جایزه، یک افتخار ملی است و همه ما را خشنود می نماید اما در درجه نخست باید متولیان فرهنگی ما درها را باز نمایند و از این حالت جزیره ای بیرون بیایند. یعنی در گام نخست باید قانون حق امتیاز را بپذیرند تا کشورهای دیگر به حضور ما در بازارهای دنیای احترام بگذارند؛ بعد هم بهتر است یک رسانه و نشریه وجود داشته باشد و به معرفی نویسندگان و آثارشان، آن هم به زبان انگلیسی بپردازد. در واقع ابتدا ضروری است زیرساخت ها را فراهم و از نویسندگان خود حمایت کنیم بعد خواستار رسیدن به نوک قله باشیم.

دنیای شدن ادبیات کودک؛ درگرو حمایت های دولتی

محبوبه نجف خانی، مترجم کتاب های کودک و نوجوان و نخستین کسی است که رولد دال، نویسنده انگلیسی را به ایرانی ها معرفی نموده در شرح دلایل دنیای نشدن ادبیات کودک و نوجوان ایران می گوید: یکی از دلایل کیفیت پایین کتاب هاست که از نظر موضوع، پیرنگ و ساختار به سطح استانداردهای دنیای نرسیده اند؛ چراکه بعضی از نویسندگان کودک ما همچنان درباره دوران کودکی خود می نویسند؛ بی آن که بدانند کودکی و نوجوانی آنها برای بچه های امروز، هیچ جذابیتی ندارد؛ پس وقتی مخاطبان فارسی زبان از کتاب های تالیفی به ویژه در حوزه کودک، استقبال نمی نمایند، نباید انتظار داشته باشیم این کتاب ها ترجمه شوند و در کشورهای دیگر مخاطب پیدا نمایند؛ آن هم در شرایطی که یکی از ملاک های اصلی خرید حق امتیاز و انتشار کتاب در کشورهای دیگر، استقبال از یک اثر در کشور مبدا است.

مترجم مجموعه نامه های فلیکس، پژوهش در زمینه ادبیات کودک و شناخت فکر و زبان کودک امروز را یکی دیگر از راه های دنیای شدن ادبیات کودک ایران می داند و معتقد است: نویسنده ها در بیشتر کشورهای پیشرفته دنیا، پیوسته در حال پژوهش و یادگیری هستند؛ چراکه در آن کشورها،

به گفته نجف خانی باید یک سازمان یا نهاد وجود داشته باشد که آثار مطرح نویسندگان را انتخاب و به زبان های دیگر ترجمه و نویسندگان مهم کودک و نوجوان و آثارشان را به وسیله آژانس های ادبی، واحدهای انتشاراتی، رایزن های فرهنگی و... به کشورهای دیگر معرفی کند.

نویسندگی یک شغل تمام وقت به شمار می آید و از نویسنده ها حمایت می گردد. پس ضروری است نویسنده های ما هم شناخت خوبی از فضای فکری و دنیای امروز کودک داشته باشند و دانسته های خود را بروز نمایند. از سوی دیگر، آموزش و پرورش باید با انجمن نویسندگان کودک و نوجوان همکاری کند و اجازه دهد نویسندگان به مدارس بروند و با مخاطبان کودک و نوجوان گفت وگو نمایند و نظر آن ها را نسبت به کتاب هایشان جویا شوند تا بتوانند سلیقه و خواسته بچه ها را بشناسند و براساس آن حرکت نمایند؛ چراکه ارتباط مستمر نویسنده با مخاطب و شناخت میل و علاقه و فکر و زبان او بر بهبود کیفی آثار، تاثیر می گذارد.

نجف خانی در پاسخ به این که بعضی، مانع اصلی دنیای شدن ادبیات ما را محدودیت زبان فارسی می دانند می گوید: بله؛ عده ای تقصیر را به گردن تفاوت ریشه ای زبان فارسی با زبان های لاتین می اندازند و معتقدند که چون دایره کسانی که به این زبان سخن می گویند محدودتر است، پس مانع اصلی دنیای شدن ادبیات ما، زبان است. در حالی که نویسندگان ژاپنی هم از ابزار زبان بومی خود استفاده نموده اند، اما ادبیات و مانگاهای ژاپنی به مرزهای ملی و قلمروهای بومی نویسنده محدود نشده و به بسیاری از کشورهای دنیا سفر نموده و مورد استقبال قرار گرفته است.

به گفته مترجم در جست وجوی دلتورا، باید یک سازمان یا نهاد وجود داشته باشد که آثار مطرح نویسندگان را بدون حب و بغض، انتخاب و به زبان های دیگر ترجمه و نویسندگان مهم کودک و نوجوان و آثارشان را به وسیله آژانس های ادبی، واحدهای انتشاراتی، رایزن های فرهنگی و... به کشورهای دیگر معرفی کند؛ چراکه هزینه ترجمه حرفه ای آثار، بسیار سنگین و از توان نویسنده ها و ناشران خصوصی خارج است؛ پس دولت و نهادهای دولتی باید این هزینه را تامین و ادبیات ایران را به مردم دنیا معرفی نمایند.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "میان ماه من تا ماه گردون..." امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "میان ماه من تا ماه گردون..."

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید